انتخاب زبان
ما را دنبال کنید...
فهرست کتاب‌‌ لیست کتاب‌ها
■ سرمقاله - سردبیر ۱
■ عفت در اخلاق اسلامی - علی صدرا مافی(طلبه) ۱
■ لزوم مراعات وقف - سید علی رضا مددی ۳
■ بدعت عمر در اذان و اقامه - محمد علی تقی پور(طلبه) ۵
■ امام باقر موسس فقه تفریعی! - آیت الله سید احمد مددی ۵
■ حقیقت شفاعت و غفران و چگونگی تأثیر عبادات‏ - امام خمینی رحمة الله علیه ۶
■ علل گرایش انسان به پوچی - محمد علی سلطانی نژاد (طلبه) ۷
■ تحلیل ادبی آیه وضو و تاثیرآن در استنباط حکمی - محمد حسین کاظمی (طلبه) ۸
■ انتظار موعود - سید مهدی محمودی فر ۱۰
■ خرید اَرز و فروش عِرض؟ - شیخ علی اربابی ۱۱
■ ویژگی های بصیرت - علیمحمدی - دوست محمدی (طلبه) ۱۱
■ عده زن باردار بعد از مرگ همسر - اجتهاد در مقابل نص ۱۱
■ شرح نهج البلاغه - شیخ محمد کاظمی نیا ۱۲
■ شهادت حضرت خضر به ائمه!! - محمد صادق رحمانی (طلبه) ۱۳
■ صدقه - مجتبی کمالوند (طلبه) ۱۳
■ ساعات عاشقی بنده!!! - علی کریمی(طلبه) ۱۵
■ عــزازیـل: چرا؟ وچگونه! (۹) - روایتی متفاوت از داستان آفرینش ۱۵
■ أَحْسَنَ الْقَصَصِ - شیخ مهدی دهبان ۱۶
■ نعمت بزرگ بعد از خلقت - سجاد باقری(طلبه) ۱۶
■ السلام علی الحسین - آیت الله ناصری ۱۶

ساعات عاشقی بنده!!! - علی کریمی(طلبه) 15

وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَىٰ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا
بعضی از شب(نیمه شب) را به خواندن قرآن (در نماز) بیدار و متهجّد باش، که نماز شب خاص توست، باشد که خدایت تو را به مقام محمود (شفاعت کبری) مبعوث گرداند.
در وصاياى پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) به مولانا على بن ابيطالب(عليه السلام) آمده كه چهار مرتبه فرمود: «عَلَيكَ بِصَلاةِ اللَّيْلِ»(بر تو باد نماز شب و لازم كن بر خود نماز شب را).
من لا یحضره الفقيه.جلد۴.صفحه۱۸۹
مقام معظم رهبری نقل کردند از قول مرحوم آقای طباطبائی(رضوان‌ الله علیه) که «ایشان اوایلی که وارد نجف شده بودند، با مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی تازه آشنا شده بودند؛ یک روز ایشان را در کوچه میبیند و حاج میرزا علی آقای قاضی ــ آن عارفِ بزرگِ نامدار(رضوان‌ الله تعالی‌علیه) ــ به او میگوید که پسرم! اگر دنیا میخواهی، نماز شب بخوان؛ اگر آخرت میخواهی، نماز شب بخوان! نماز شب و تهجّد این جوری است. برای امثال ماها که روز مشغولیم و گرفتاریم و مشکلات داریم و سر و کلّه به این بزن، کار با آن بکن، در بین این همه گرفتاری‌ها، در محیط زندگی سخت است اگر بخواهیم یک رابطه‌ی خوبی، یک استغاثه‌ای، یک تضرّعی داشته باشیم؛ چاره‌ منحصر است در همین که انسان سحر بلند شود؛ این [عبارت] ظاهراً آن سحر را بیان میکند. این، یک صنف»  ۱۳۹۸/۱۱/۱۴
داستانی از مرحوم حجة الاسلام والمسلمين حاج سيّد احمد آقا خمينى مى گفت: 
وقتى كه از عراق مى خواستيم به كويت برويم بدليل ممانعت برگشتيم.؛ از ساعت پنج صبح براى اينكه كسى در نجف خبردار نشود بين الطّلوئين حركت كرديم به سوى كويت. 
در مرز كويت ما را راه ندادند. ما برگشتيم به مرز عراق. 
بدترين وجه با امام برخورد كردند. حتّى يك اتاق كه امام در آنجا استراحت بكند به ما ندارند. سرانجام امام عبايشان را انداختند در كنار يك اتاق مخروبه كه آنجا بود و دراز كشيدند. ساعت يازده دوزاده شب بود كه از بغداد گفتند: به بصره برگرديد. ما به بصره برگشتيم. ساعت يك يا يك و نيم بعد از نيمه شب به شهر بصره رسيديم. يك ساعتى طول كشيد تا مقدّمات كار را انجام بدهيم. 
بالاخره ساعت دو بود كه امام خوابيدند. 
طولى نكشيد كه من يك مرتبه ديدم زنگ ساعت به صدا درآمد. وقتى ساعت را نگاه كردم ديدم ساعت چهار نيمه شب است و امام براى نماز شب بلند شدند. 
يك پيرمرد كه از ساعت پنج صبح تا دو بعد از نصف شب نخوابيده وقتى مى خوابد يادش مى ماند ساعت را كوك كند كه براى نماز شب بيدار شود.      «کتاب داستان هایی از علما.صفحه ۳۲»
پس اهتمام به نماز شب،انسان را به درجات عالیه و مقام محمودی که در زیارت عاشورا می خوانیم می رساند.همچنین چراغ راهنمای انسان در روز است تا خلاف مسیر حق نرود؛امیدواریم که با مدوامت بر این  عمل نزدیک به فریضه به مقامات عالیه دست پیدا کنیم.
مرحوم حجة الاسلام والمسلمين حاج سيّد احمد آقا خمينى مى گفت: 
وقتى كه از عراق مى خواستيم به كويت برويم بدليل ممانعت برگشتيم. 
از ساعت پنج صبح براى اينكه كسى در نجف خبردار نشود بين الطّلوئين حركت كرديم به سوى كويت. 
در مرز كويت ما را راه ندادند. ما برگشتيم به مرز عراق. 
ترين وجه با امام برخورد كردند. حتّى يك اتاق كه امام در آنجا استراحت بكند به ما ندارند. سرانجام امام عبايشان را انداختند در كنار يك اتاق مخروبه كه آنجا بود و دراز كشيدند. ساعت يازده دوزاده شب بود كه از بغداد گفتند: به بصره برگرديد. ما به بصره برگشتيم. ساعت يك يا يك و نيم بعد از نيمه شب به شهر بصره رسيديم. يك ساعتى 
طول كشيد تا مقدّمات كار را انجام بدهيم. 
بالاخره ساعت دو بود كه امام خوابيدند. 
طولى نكشيد كه من يك مرتبه ديدم زنگ ساعت به صدا درآمد. وقتى ساعت را نگاه كردم ديدم ساعت چهار نيمه شب است و امام براى نماز شب بلند شدند. 
يك پيرمرد كه از ساعت پنج صبح تا دو بعد از نصف شب نخوابيده وقتى مى خوابد يادش مى ماند ساعت را كوك كند كه براى نماز شب بيدار شود.