انتخاب زبان
ما را دنبال کنید...
فهرست کتاب‌‌ لیست کتاب‌ها
■ سرمقاله - سردبیر
■ کار روحانیت کار پیغمبران است - آيت الله العظمی خامنه ای (دام ظله)
■ عــزازیـل: چرا؟ وچگونه! (۱) - روایتی متفاوت از داستان آفرینش
■ زاد السالک - سيّد محمّد محسن جلالى
■ تحریف در اصل اذان پیامبر! - امیر حسین وحیدی منش (طلبه)
■ بخل - محمد علی تقی پور (طلبه)
■ تاثیر علم بلاغت بر سیطره نظرات اجتهادی - حسین نوروزی (طلبه)
■ ریا مانند هیزم آتش! - محمد جواد افلاکیان (طلبه)
■ أسباب مخالفت و دشمنی عایشه، نسبت به أمیر المؤمنين علی عليه السلام - مُحمّد بن مُحمّد بن نُعمان ملقب به شیخ مُفید
■ طلاق، حلال مبغوض(۱) - محمد سجاد پورکریم
■ صفت مذموم یا ممدوح ریا؟! - یاسین زاهدی (طلبه)
■ رجعت - حسین نظرپور (طلبه)
■ نیاز امروزی طلاب - محمد خدابنده لو
■ آثار رسالت باوری در سبک زندگی - سید محمد علی حسینی هرندی
■ یک امام یک معجزه - سجّاد باقری (طلبه)
■ عکس نوشته
■ جود، بخل، اسراف - رضا عابدینی (طلبه)
■ از احکام وقف - سید محمد باقر موسوی (طلبه)
■ كَمالَ الإِنْقِطاعِ اِلَيْكَ - شیخ مهدی دهبان

نیاز امروزی طلاب - محمد خدابنده لو

یادداشتی برای طلاب عزیز
اکنون با آمدن اینترنت و ترجمه ی کتاب ها و... مسائل و نیاز های جدیدی روبه روی ما طلاب می باشد. این مسائل هم مفید هستند و هم مضر.
اکنون باید طلاب عزیز با مکاتب و نظرات غربی در عرصه و ساحت های مختلفی آشنا شوند و با تقویت علمی خود با آثار به جا مانده از پدران علمی این حوزه ، دست به تولید علم و طرح مباحث جدید بزنند.
این مسئله در علوم مختلفی که ما با آن سر و کار داریم خود را بروز میدهد ؛ در ادبیات عربی ، یک طلبه نباید به سیوطی و مغنی خود را راضی کند بلکه باید با علما و کتب مهم این علم در تاریخ اسلام آشنا باشند و سپس با نظرات زبانشناسان جدید هم آشنایی کاملی داشته باشند. ادبیات عربی در علم تفسیر بسیار مهم است و باید با نظرات امثال ابن جنی و عبدالقاهر جرجانی و. آشنا بود و کتبی همچون خصائص و الکتاب و معانی النحو و کشاف مطول و. بسیار ضروری است. برای مثال واقعا جا دارد نظرات جرجانی با نظرات دوسوسور به شکلی تطبیقی کار شود البته نظرات این زبانشناسان غربی و بعض ادیبان اسلامی در مباحث الفاظ اصول فقه هم مفید است. برای مثال وقتی از منکران اشتراک لفظی در اصول فقه نامبرده میشود باید یدانید که اغلب ادیب هستند و قائل هستند در زبان عربی اشتراک لفظی واقع نمی شود و با اختلاف مبانی (حروف) معانی هم مختلف میشوند و قائل به ظرافت اینچنینی زبان عربی هستند!!! خلاصه اینکه اینگونه مباحث تطبیقی در ادبیات یافت میشود البته فارغ از مباحث فقه اللغه و یا مقایسه با زبان های سامی دیگر که متد های جدید ولی مهم هستند که استفاده میشود. دیگر وارد جزئیات در این نوشتار نمیشوم.
همین وضع در علم منطق جاری است یعنی طلاب باید با منطق مدرن و اقسام و گرابش های مختلف آن آشنا شوند. برای مثال نظرات این منطق دانان مثل کریپکی را در منطق موجهات میتوان به شکلی تطبیقی با نظرات منطقدانان و فلاسفه اسلامی مقایسه کرد و یا مبانی فلسفی فرگه در تحلیل گزاره هایی که موضوع و محمول آن کلی طبیعی است؛ برای مثال در منطق محمولات اصل گزاره های شخصیه است و گزاره های مفهومی به شخصیه تاویل داده میشوند ( که عوامل بسیاری از جمله فرار از مغالطات روانشناختی و... دارد) یا مباحثی که منطق تکلبف دارد و جایش در منطق ما کمرنگ است اگر چه در علوم دیگری همچون اصول و بررسی شده است.
در علم فقه و اصول دوباره وضع همینگونه است و حتی مباحثی که در مقدمات کتب رجالی ذکر میشوند. برای مثال نظرات سمانتیکی و نظرات سمیولوژیست ها را میتوان با مباحث اصولدانان مل حول مباحث وضع و استعمال و تطبیقی کار کرد.
برای مثال شالوده شکنانی که منکر معنای متن هستند یا هرمنوتیک دانانی همچون گادامر که که به مفسر متن اصالت میدهند (مسامحتا) و همینطور مباحث مربوط به فلسفه ی زبان ( مثلا از نظرات اصولیون ما این است که الفاظ برای حقایق ماهوی وضع نشده اند و همین بحث مخالفان و موافقانی بین فلاسفه ی زبان دارد از جمله تئوری مصداقی معنا reference ) البته برای آگاهی از نظرات اصولیون باید به کتب قدما رجوع کرد کتبی همچون فصول و هدایه المسترشدین و قوانین و نهایه و...
و در فقه نیز مباحث جدیدی مطرح است که باید بررسی شود و توضیح درباره آن به درازا می کشد، خصوصاً نیاز مبرم به مباحثی حول ولایت فقیه و اینترنت و کارهای تطبیقی با علم حقوق و  فقه ن و بحث حول فلسفه ی فقه و...
در فلسفه هم که دیگر نیازی به گفتن نیست و کاملا مشخص است که باید نظرات امثال هیدگر و هوسرل و پدیدارشناسی بررسی شود و یا مباحث قدما امثال کانت و هگل و... که واقعاً زمان بسیاری برای یادگیری نیاز دارد!!! اگر چه در فلسفه ی تحلیلی هم میتوان مباحث بسیاری را برای تطبیق پیدا کرد.
برای مثال علم نوظهور علوم شناختی و نوروساینتیست که واقعاً نظرات، اغلب مخالف با علمای ما در باب ذهن است و به انکار روح کشیده میشود !!
در تفسیر هم همچنین !! طلاب باید بیشتر به علوم قرآنی و نظرات تفسیری توجه کنند و به نقد وبررسی نظرات تفسیری بپردازند (امثال چامسکی و...) و نباید به کتبی همچون التمهید اکتفا کنند اگر چه کتابی است بسیار مفید.
خلاصه اینکه اکنون وضع طلاب و وظایف آنها متفاوت است و چیزی که زیاد است پروژه و طرح علمی !!
دیگر به نیازهای جامعه به تبلیغ در فضای مجازی و یا نیاز طلاب به زبان انگلیسی حداقل و... نپرداختم که در این مقال نمیگنجد !!!