دستهبندی مقالات
جدیدترین مقالات
مقالات تصادفی
مقالات پربازدید
■ اساتید حوزه علمیه حضرت بقیت الله عج - قم (۲)
سید محمد علی علوی لاجوردی (۱۷)
شیخ مهدی یعقوبی
سید عبد الرزاق پیر دهقان
شیخ محسن علوی افضل
شیخ مجتبی ناصری دولت آبادی (۱)
شیخ رضا اسلامی
سید احسان حسینی عاشق آبادی
شیخ محمد بصیرتی
سید روح الله موسوی
شیخ حسینعلی کرمانی
شیخ جعفر نوری نام تنی
شیخ علی جان نثاریون
شیخ جلیل شمس
شیخ عبدالله عباسی
سید هادی قریشی
سید محمد مهدی فروتن
شیخ مجید مهدیان آرا
شیخ ابراهیم لطیفی
شیخ مصطفی سرویه
یاسر ماهری قمی
شیخ یعقوب شمس الدینی (۱)
شیخ مهدی عرب پور
سید عبد المجید فقیهی
شیخ حسن محمودی
شیخ علی قربانی
شیخ رسول چگینی (۱۷)
شیخ محمد محمدی ارانی
سیدحسین موسوی نسب
شیخ محمد کثیری
سید مصطفی مومنی
سید محمد جلالی (۱۴)
شیخ محمد کاظمی نیا (۹۳)
شیخ محمد توکلی جوری
شیخ علیرضا کلاهدوزان (۱)
شیخ محمد طائبی اصفهانی
شیخ عارف محمدی
شیخ جلال باقری
سید محمد علی حسینی هرندی (۲)
شیخ مهدی دهبان (۳۷)
سید کاظم مددی
شیخ محمد زینعلی
سید علیرضا مددی (۲۳)
شیخ حامد خادم الذاکرین (۴)
شیخ محمد ناصری (۱)
شیخ علیرضا ضیایی (۳۰۰)
شیخ حسین صادقی
شیخ عباس مقیسه
شیخ محمد مهدی مقیسه
شیخ عبدالعباس حیاتی
شیخ علی علمداری
شیخ مجتبی خرقانی
شیخ یوسف تیموری
شیخ محمد رضا محمد علیزاده
شیخ مهدی قنبریان
شیخ حسین زهدی علیپور
شیخ حسین اطهری نیا
■ طلاب حوزه علمیه حضرت بقیت الله عج - قمشیخ مهدی یعقوبی
سید عبد الرزاق پیر دهقان
شیخ محسن علوی افضل
شیخ مجتبی ناصری دولت آبادی (۱)
شیخ رضا اسلامی
سید احسان حسینی عاشق آبادی
شیخ محمد بصیرتی
سید روح الله موسوی
شیخ حسینعلی کرمانی
شیخ جعفر نوری نام تنی
شیخ علی جان نثاریون
شیخ جلیل شمس
شیخ عبدالله عباسی
سید هادی قریشی
سید محمد مهدی فروتن
شیخ مجید مهدیان آرا
شیخ ابراهیم لطیفی
شیخ مصطفی سرویه
یاسر ماهری قمی
شیخ یعقوب شمس الدینی (۱)
شیخ مهدی عرب پور
سید عبد المجید فقیهی
شیخ حسن محمودی
شیخ علی قربانی
شیخ رسول چگینی (۱۷)
شیخ محمد محمدی ارانی
سیدحسین موسوی نسب
شیخ محمد کثیری
سید مصطفی مومنی
سید محمد جلالی (۱۴)
شیخ محمد کاظمی نیا (۹۳)
شیخ محمد توکلی جوری
شیخ علیرضا کلاهدوزان (۱)
شیخ محمد طائبی اصفهانی
شیخ عارف محمدی
شیخ جلال باقری
سید محمد علی حسینی هرندی (۲)
شیخ مهدی دهبان (۳۷)
سید کاظم مددی
شیخ محمد زینعلی
سید علیرضا مددی (۲۳)
شیخ حامد خادم الذاکرین (۴)
شیخ محمد ناصری (۱)
شیخ علیرضا ضیایی (۳۰۰)
شیخ حسین صادقی
شیخ عباس مقیسه
شیخ محمد مهدی مقیسه
شیخ عبدالعباس حیاتی
شیخ علی علمداری
شیخ مجتبی خرقانی
شیخ یوسف تیموری
شیخ محمد رضا محمد علیزاده
شیخ مهدی قنبریان
شیخ حسین زهدی علیپور
شیخ حسین اطهری نیا
ورودی سال ۱۳۹۳
■ سایر نویسندگان (۳۲۲)آقای سجاد پور کریم (۱)
آقای محمد خدا بخشی
آقای محمدمهدی خراسانی
آقای امیر حسین خرم فر
آقای سیدی احمدی
آقای محمد حسین شریفی
آقای محمد حسن عبقری
آقای مهدی کرمی
آقای محمد امین محسنی
آقای محمد محمد نژاد
آقای جعفر محمد قلی
آقای محمد حسین محمدی
آقای علی مصطفوی زاده
آقای ابوالفضل مهدوی نکو
آقای محمد یعقوبی
آقای محمدعلی کیانی نژاد
آقای قائم توحیدیان
آقای محمد رضا وحیدی منش
ورودی سال ۱۳۹۴آقای محمد خدا بخشی
آقای محمدمهدی خراسانی
آقای امیر حسین خرم فر
آقای سیدی احمدی
آقای محمد حسین شریفی
آقای محمد حسن عبقری
آقای مهدی کرمی
آقای محمد امین محسنی
آقای محمد محمد نژاد
آقای جعفر محمد قلی
آقای محمد حسین محمدی
آقای علی مصطفوی زاده
آقای ابوالفضل مهدوی نکو
آقای محمد یعقوبی
آقای محمدعلی کیانی نژاد
آقای قائم توحیدیان
آقای محمد رضا وحیدی منش
آقای محمد جواد بیات
آقای امیر پور عباس
آقای سید علی حسینی (۳)
آقای محمد رحیمی
آقای محمد صالح زارع
آقای محمد علی زهرایی
آقای محمد حسین سلطانی
آقای سید محمد شمسی
آقای عرفان غلامی قمی
آقای محمدرضا قاسمی (۱)
آقای حسین قاینی زاده
آقای حسین قاینی زاده
آقای علی لرستانی
آقای حسن مهروانی (۱)
آقای احمد نجفی
آقای علی ولی ابرقوئی
آقای محمد ولایت مهر
آقای محمد حسین صالحی
ورودی سال ۱۳۹۵آقای امیر پور عباس
آقای سید علی حسینی (۳)
آقای محمد رحیمی
آقای محمد صالح زارع
آقای محمد علی زهرایی
آقای محمد حسین سلطانی
آقای سید محمد شمسی
آقای عرفان غلامی قمی
آقای محمدرضا قاسمی (۱)
آقای حسین قاینی زاده
آقای حسین قاینی زاده
آقای علی لرستانی
آقای حسن مهروانی (۱)
آقای احمد نجفی
آقای علی ولی ابرقوئی
آقای محمد ولایت مهر
آقای محمد حسین صالحی
آقای علی ارجینی
آقای محمد جواد افلاکیان (۲۲)
آقای سجاد باقری (۲۷)
آقای محمد علی تقی پور (۲۳)
آقای سید مهدی حسینی منش (۳)
آقای محمد صادق رحمانی (۳۹)
آقای یاسین زاهدی (۱۰)
آقای امیر حسین سالمی (۹)
آقای حسین عابدینی (۱۷)
آقای رضا عابدینی (۱۹)
آقای محمد غلامی (۲۶)
آقای علی صدرا مافی (۲۳)
آقای ابوالفضل میر داداشی (۳۸)
آقای حسین وصالی ادب (۳۹)
آقای رضا ولی ابرقوئی (۲۴)
ورودی سال ۱۳۹۶ (۱)آقای محمد جواد افلاکیان (۲۲)
آقای سجاد باقری (۲۷)
آقای محمد علی تقی پور (۲۳)
آقای سید مهدی حسینی منش (۳)
آقای محمد صادق رحمانی (۳۹)
آقای یاسین زاهدی (۱۰)
آقای امیر حسین سالمی (۹)
آقای حسین عابدینی (۱۷)
آقای رضا عابدینی (۱۹)
آقای محمد غلامی (۲۶)
آقای علی صدرا مافی (۲۳)
آقای ابوالفضل میر داداشی (۳۸)
آقای حسین وصالی ادب (۳۹)
آقای رضا ولی ابرقوئی (۲۴)
آقای علی احمدی (۱۸)
آقای محمد حسین پرتوی (۴)
آقای محمد مهدی توکلی (۹۸)
آقای محمد حاجی پور (۲۵)
آقای سید محمد حسینی (۲)
آقای سجاد کریمی (۹)
آقای سید علی موسوی
آقای علی میانداری (۲۲)
آقای حسین نوروزی (۳۲)
آقای محمد بهرامی
ورودی سال ۱۳۹۷آقای محمد حسین پرتوی (۴)
آقای محمد مهدی توکلی (۹۸)
آقای محمد حاجی پور (۲۵)
آقای سید محمد حسینی (۲)
آقای سجاد کریمی (۹)
آقای سید علی موسوی
آقای علی میانداری (۲۲)
آقای حسین نوروزی (۳۲)
آقای محمد بهرامی
آقای امیر حسین وحیدی منش (۱۶)
آقای محسن حسین زاده (۲۳)
آقای حسین حسنی (۴۱)
آقای امیر حسین جعفری (۲۶)
آقای سید حامد حسینی (۲۳)
آقای محمد حسین ابراهیمی
آقای محمد مهدی سالخورده (۱۲)
آقای علی بهرامی (۵)
آقای مهدی قره قاش (۲۸)
آقای علی کاشانی (۱)
آقای حسین کافتری (۲۰)
آقای سید محمد جواد محمدی (۳۶)
آقای سید محمد باقر موسوی (۱۶)
آقای محسن محرابیون (۱۷)
آقای محمد مهدی حیدری (۱۳)
آقای حسين نظرپور (۵۰)
آقای محمد هادی زینلی
ورودی سال ۱۳۹۸آقای محسن حسین زاده (۲۳)
آقای حسین حسنی (۴۱)
آقای امیر حسین جعفری (۲۶)
آقای سید حامد حسینی (۲۳)
آقای محمد حسین ابراهیمی
آقای محمد مهدی سالخورده (۱۲)
آقای علی بهرامی (۵)
آقای مهدی قره قاش (۲۸)
آقای علی کاشانی (۱)
آقای حسین کافتری (۲۰)
آقای سید محمد جواد محمدی (۳۶)
آقای سید محمد باقر موسوی (۱۶)
آقای محسن محرابیون (۱۷)
آقای محمد مهدی حیدری (۱۳)
آقای حسين نظرپور (۵۰)
آقای محمد هادی زینلی
آقای محمد مهدی ارجینی
آقای محمد هادی نصاری پور (۱۲)
آقای محمد رضا نصیری (۴۹)
آقای محمد حسین کاظمی (۲)
آقای سید ابوالفضل موسوی (۲۳)
آقای محمد جواد علی محمدی (۳۸)
آقای سید محمد حسین ذاکریان (۸)
آقای طاها دوست محمدی (۳۶)
آقای حسین جعفری
آقای سید مهدی موسوی (۱۵۶)
آقای علی پریزاد (۲۴)
آقای علیرضا کدخدایی (۲۹)
آقای محمد علی سلطانی نژاد (۳۳)
آقای سید محمد جواد رحمانی (۶)
آقای سید محمد مهدی حسینی (۵۲)
آقای سید محمد صالح سهیلی (۲)
آقای امیرعلی سبزبان
ورودی سال ۱۳۹۹آقای محمد هادی نصاری پور (۱۲)
آقای محمد رضا نصیری (۴۹)
آقای محمد حسین کاظمی (۲)
آقای سید ابوالفضل موسوی (۲۳)
آقای محمد جواد علی محمدی (۳۸)
آقای سید محمد حسین ذاکریان (۸)
آقای طاها دوست محمدی (۳۶)
آقای حسین جعفری
آقای سید مهدی موسوی (۱۵۶)
آقای علی پریزاد (۲۴)
آقای علیرضا کدخدایی (۲۹)
آقای محمد علی سلطانی نژاد (۳۳)
آقای سید محمد جواد رحمانی (۶)
آقای سید محمد مهدی حسینی (۵۲)
آقای سید محمد صالح سهیلی (۲)
آقای امیرعلی سبزبان
آقای سید علی حسینی آملی (۱۹)
آقای محمد مهدی بلیغی (۲۰)
آقای محمد رستمی
آقای علی عباسی (۱۰)
آقای امیرمهدی نصرتی (۱۷)
آقای محمد جواد برات نژاد (۱۳)
آقای سید مهدی محمودی فر (۱۰)
آقای احمد رضا محسنی فر
آقای محمد حسن رجبی زاده
آقای امیر محمد کماسی (۱)
آقای عباس عباسی (۶)
آقای علی ایزدی (۲۲)
آقای علیرضا منصوریه (۲۳)
آقای محمد حسن مقدم
آقای سید محمد فاضل سیفی (۱)
ورودی سال ۱۴۰۰ (۱)آقای محمد مهدی بلیغی (۲۰)
آقای محمد رستمی
آقای علی عباسی (۱۰)
آقای امیرمهدی نصرتی (۱۷)
آقای محمد جواد برات نژاد (۱۳)
آقای سید مهدی محمودی فر (۱۰)
آقای احمد رضا محسنی فر
آقای محمد حسن رجبی زاده
آقای امیر محمد کماسی (۱)
آقای عباس عباسی (۶)
آقای علی ایزدی (۲۲)
آقای علیرضا منصوریه (۲۳)
آقای محمد حسن مقدم
آقای سید محمد فاضل سیفی (۱)
سید عرفان سجادی (۴۴)
آقای سید حسن نبوی (۶)
آقای امیر علی رحمانی (۷)
آقای محمد حسین تقی پور (۱۷)
آقای محمد جواد علیمردانی (۷)
آقای محمد عرفان منصوری (۲۹)
آقای محمد حسین مظفری (۱۱)
آقای محمد مهدی خندان (۱۰)
آقای محسن مسلمی (۶)
آقای سید محمد حسین سیدی احمدی (۶)
آقای محمد جواد انصاری (۷۰)
علی اکبر فرمانی (۶)
محمد مهدی صوفی فتیده (۶)
ورودی سال ۱۴۰۱آقای سید حسن نبوی (۶)
آقای امیر علی رحمانی (۷)
آقای محمد حسین تقی پور (۱۷)
آقای محمد جواد علیمردانی (۷)
آقای محمد عرفان منصوری (۲۹)
آقای محمد حسین مظفری (۱۱)
آقای محمد مهدی خندان (۱۰)
آقای محسن مسلمی (۶)
آقای سید محمد حسین سیدی احمدی (۶)
آقای محمد جواد انصاری (۷۰)
علی اکبر فرمانی (۶)
محمد مهدی صوفی فتیده (۶)
آقای حمید رضا قاسمی (۸)
آقای محمد پور علی
آقای حسین عزیزی (۶)
آقای علی کافتری (۷)
آقای ابوالفضل کافتری (۶)
آقای محمد حسین نقی ئی (۵)
آقای مجتبی کمال وند (۷)
آقای محمد طاها خادمی تنورچه (۶)
آقای دانیال مهاجری
آقای محمد هادی صادقی (۶)
آقای سید محمد مهدی ذاکریان (۶)
آقای مهدی عاشوری (۷)
آقای سید محمد مهدی واهبی زاده (۶)
آقای مهدی صالحی (۶)
آقای علی کریمی (۷)
آقای محمد مهدی باقری
آقای امین اسماعیلی (۳)
آقای محمد پور علی
آقای حسین عزیزی (۶)
آقای علی کافتری (۷)
آقای ابوالفضل کافتری (۶)
آقای محمد حسین نقی ئی (۵)
آقای مجتبی کمال وند (۷)
آقای محمد طاها خادمی تنورچه (۶)
آقای دانیال مهاجری
آقای محمد هادی صادقی (۶)
آقای سید محمد مهدی ذاکریان (۶)
آقای مهدی عاشوری (۷)
آقای سید محمد مهدی واهبی زاده (۶)
آقای مهدی صالحی (۶)
آقای علی کریمی (۷)
آقای محمد مهدی باقری
آقای امین اسماعیلی (۳)
جدیدترین مقالات
- مقاله کوتاه » واکاوی شبههای پیرامون روایت «فاطِمَهُ بِضعَهُ مِنّی» به نقل از مِسور ابن مَخرمه امیرعلی سبزبان
- مقاله کوتاه » موضوع پژوهش: بررسی رابطه ایمان و عمل پژوهشگر: حسین حسنی
- مقاله کوتاه » باب کائنات وحیدی منش
- مقاله کوتاه » بررسی ادله روایی ولایت فقیه از نگاه امام خمینی، آیت الله منتظری و آیت الله جوادی آملی محقق: علی ارجینی
- مقاله کوتاه » اصول مظفر نموداری - سید محمد باقر موسوی
- مقاله کوتاه » بررسی معانی مختلف «لعل» در آیات قرآن کریم
- ورودی سال 1396 » بررسی نام های قیامت از حیث قران محقق: محمد مهدی قربانی
- مقاله کوتاه » تاریخچه مجازات و قصاص در ادیان پژوهشگر: سیدمحمدصالح سهیلی نیک
- مقاله کوتاه » رویکرد فقهاء درخرید و فروش سگ نویسنده: سید محمد صالح سهیلی نیک
- شیخ مهدی دهبان » حیات طیبه طلبگی پیشرفته ترین روش یادگیری و حفظ در جهان
- آقای محسن مسلمی » معانی (أل) - مسلمی
- ورودی سال 1400 » بخش باء ، مغنی الاریب پژوهشگر: سید علی کاظمی
- آقای سید حسن نبوی » اقسام «ال» محقق: سید حسن نبوی
- مقاله کوتاه » بررسی حجیت سنت محکی از طریق خبر واحد طبق دیدگاه برخی از اصولیون متأخر نام پژوهش گر: سید ابوالفضل موسوی
- مقاله کوتاه » محاسبه اموال وصیت شده نام دانش پژوه: علی رضا کدخدایی
مقالات تصادفی
- شیخ علیرضا ضیایی » خَصْلَتانِ لَیْسَ فَوْقَهُما شَیءٌ: الاْیمانُ بِاللهِ، وَنَفْعُ الاْخْوانِ.
- شیخ محمد کاظمی نیا » شرح خطبه 226 نهج البلاغه موضوع: مرگ+روش حضرت در تاثیر گذاری کلام+سه مزیت گذشتگان بر زمان کنونی+آخرین کاخ هر پادشاهی قبر است
- آقای محمد مهدی توکلی » ⭕️ یکی از اولاد ائمه(علیهم السلام) زیارتگاهی دارد
- شیخ علیرضا ضیایی » امیرالمؤمنین علی علیه السلام به یکی از مدیرانش در مورد حیوانات چنین سفارش فرمودند
- شیخ علیرضا ضیایی » وَ قالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِی فَلَمّا کَلَّمَهُ قالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنا مَکِینٌ أَمِینٌ
- شیخ مهدی دهبان » چرا قصه یوسف نبی بهترین قصه قرآن است.
- آقای سید محمد جواد محمدی » ?معاوضه موقوفه?
- آقای سید مهدی موسوی » ? معجزه امام باقر علیه السلام پیراون مریضی که فکر نمی کرد خوب بشود در حالکه امام او را ... ?
- آقای سید محمد حسین ذاکریان » (عوامل تضعیف شیعه)
- شیخ علیرضا ضیایی » قالَتْ فَذلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ وَ لَقَدْ راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَ لَئِنْ لَمْ یَفْعَلْ ما آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَ لَیَکُوناً مِنَ الصّاغِرِینَ
- آقای سید محمد جواد محمدی » اصطلاحا:تطهیر بول و غائط در اصطلاح فقه استنجاء نامیده می شود.
- شیخ علیرضا ضیایی » کَما ارْسَلْنا فیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمْ الْکِتابَ و الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ مالَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ
- آقای حسين نظرپور » همیشگی بودن نیّت وقف
- آقای محسن حسین زاده » دروغ و دروغگو
- آقای حسین عزیزی » موضوع: شهادت حسین عزیزی پایه 1 مدرسه علمیه بقیه الله
مقالات پربازدید
- سایر نویسندگان » ?سخنی زیبا? ⚫️قال زین العابدین (علیه السلام): ⭕️لوْ یَعْلَمُ النّاسُ
- آقای سجاد باقری » منظور الهام نامها و اسامی مخلوقات عالم
- آقای ابوالفضل میر داداشی » ? معیارهای جدید اخلاقی?
- سایر نویسندگان » ?حادثه افک ?
- آقای امیر حسین جعفری » ✅ یک مسئله از احکام وقف ✅ از دیدگاه حضرت آیتالله العظمی خامنهای «حفظهالله»
- آقای سید محمد جواد محمدی » ?شرطیت مالکیت واقف?
- آقای محمد جواد انصاری » ?تبانى حفصه و عايشه بر ضدّ پيغمبر صلّى اللّه عليه وآله ?
- سید علیرضا مددی » ? نکته ای مهم در مورد صدقه
- آقای حسین حسنی » ? ➖ خلیفه دوم از پیغمبر سوال کرد: «با اینکه امنیت داریم چرا نماز را قصر کنیم؟» ***
- آقای محمد جواد افلاکیان » موضوع :اشکال واقعی به غیر واقع گرا ها
- آقای علی صدرا مافی » چه چیز مضحک تر و بی ثمر تر از ریا⁉️
- آقای سید حامد حسینی » سختگيرى بیش از حد عمر نسبت به سعد وقّاص?
- آقای محمد حسین پرتوی » ⭕️ خالد بن ولید و دستور پیامبر اکرم
- سایر نویسندگان » ?سخنی زیبا?
- آقای طاها دوست محمدی » ?تبانی حفصه و عایشه بر ضدپیغمبر?
بسم الله الرحمن الرحیم
علی کافتری
موضوع : دروغ گفتن
●روایات مربوط به دروغ گفتن:
۱- پیامبر صلى الله عليه و آله:
أَنَّ رَجُلًا أَتَى سَيِّدَنَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِي خُلُقاً يَجْمَعُ لِي خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَقَالَ لَا تَكْذِب
مردى به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد: به من اخلاقى بياموزيد كه خير دنيا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج ۶۹ ، ص ۲۶۲، ح ۴۳
۲- امام على عليه السلام
لَيسَ الكَذِبُ مِن خَلائِقِ الإِسلامِ؛
دروغگويى از اخلاق اسلام نيست.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۲۲۰ ، ح ۴۳۷۹
۳- امام على عليه السلام
(علامة) اَلايمانُ أَن تُؤثِرَ الصِّدقَ حَيثُ يَضُرُّكَ عَلَى الكَذِبِ حَيثُ يَنفَعُكَ؛
(نشانه) ايمان، اين است كه راستگويى را هر چند به زيان تو باشد بر دروغگويى، گرچه به سود تو باشد، ترجيح دهى.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص ۵۵۶ ، حكمت ۴۵۸
۴.امام سجاد عليه السلام
اِتَّقُوا الكَذِبَ الصَّغيرَ مِنهُ وَ الكَبيرَ، فى كُلِّ جِدٍّ وَ هَزلٍ فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذا كَذِبَ فِى الصَّغيرِ اجتَرَأَ عَلَى الكَبيرِ؛
از دروغ كوچك و بزرگش، جدّى و شوخيش بپرهيزيد، زيرا انسان هرگاه در چيز كوچك دروغ بگويد، به گفتن دروغ بزرگ نيز جرئت پيدا مى كند.
تحف العقول ص ۲۷۸
۵- امام صادق عليه السلام
لَا يَنْبَغِي لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ يُوَاخِيَ الْفَاجِرَ وَ لَا الْأَحْمَقَ وَ لَا الْكَذَّابَ.
سزاوار نيست كه مسلمان با بدكار و احمق و دروغگو رفاقت كند.
كافى(ط-الاسلامیه) ج۲ ، ص ۶۴۰، ح ۳
۶- امام على عليه السلام
يَكْتَسِبُ الْكَاذِبُ بِكَذِبِهِ ثَلَاثاً سَخَطَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اسْتِهَانَةَ النَّاسِ بِهِ وَ مَقْتَ الْمَلَائِكَةِ لَه
دروغگو با دروغگويى خود سه چيز بدست مى آورد: خشم خدا را نسبت به خود، نگاه تحقيرآميز مردم را نسبت به خود و دشمنى فرشتگان را نسبت به خود.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۲۲۱ ، ح ۴۴۱۸
۷- امام صادق عليه السلام
إِنَّ مِمَّا أَعَانَ اللَّهُ بِهِ عَلَى الْكَذَّابِينَ النِّسْيَان
از جمله كمكهاى خداوند بر ضد دروغگويان فراموشى است.
كافى(ط-الاسلامیه) ج۲ ، ص ۳۴۱، ح ۱۵
۸- امام عسكرى علیه السلام
جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ فِي بَيْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ الْكَذِبُ.
همه پليدى ها را در خانه اى نهادند و كليد آن، دروغ است.
بحارالانوار(ط-بیروت) ج ۶۹ ، ص ۲۶۳
۹- پيامبر صلى الله عليه و آله
إِنَّ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ أَحَبَّ الكَذِبَ فِى الصَّلاحِ و َأبغَضَ الصِّدقَ فِى الفَسادِ؛
خداوند عزوجل، دروغى را كه باعث صلح و آشتى شود دوست دارد و از راستى كه باعث فتنه شود بيزار است.
من لا يحضره الفقيه ج۴، ص ۳۵۳، ح۵۷۶۲
۱۰- پيامبر صلى الله عليه و آله
الصدق طمأنينة و الكذب ريبة
راستگويى [مايه] آرامش و دروغگويى [مايه] تشويش است.
نهج الفصاحه ص ۵۴۸ ، ح ۱۸۶۴
آیات مربوط با صادقین:
در سوره توبه، آیه 119 مى خوانیم: ( یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اتَّقوا اللهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ): «اى کسانى که ایمان آورده اید! از(مخالفان فرمان) خدا بپرهیزید، و با صادقان و راستگویان باشید.»
فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضـا ولهم عذاب الیم بما کانوا یکذبون؛
در دلهای آنان یک نوع بیماری است خداوند بر بیماری آنان افزوده و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.» بقره/سوره۲، آیه۱۰.
اولـئک اصحـب النار هم فیها خــلدون• یوم یبعثهم الله جمیعـا فیحلفون له کما یحلفون لکم ویحسبون انهم علی شیء الا انهم هم الکـذبون.
هرگز اموال و اولادشان آنها را از عذاب الهی حفظ نمیکند آنها اهل آتشند و جاودانه در آن میمانند! • (به خاطر بیاورید) روزی را که خداوند همه آنها را برمیانگیزد، آنها برای خدا نیز سوگند (دروغ) یاد میکنند همان گونه که (امروز) برای شما یاد میکنند و گمان میکنند کاری میتوانند انجام دهند بدانید آنها دروغگویانند.» مجادله/سوره۵۸، آیه ۱۷ و ۱۸
●کتاب و شرح علما:
۱.چون حرمت دروغ را دانستی، پس اگر اعتقاد به خدا و رسول، و ایمان به روز جزا داری، باید از آن اجتناب کنی و خود را از آن نگاه داری. و طریقه خلاصی از آن، این است که: پیوسته آیات و اخباری که در مذمّت آن رسیده در پیش نظر خود داشته باشی و بدانی که: دروغگفتن، باعث هلاکت ابدی و عذاب اخروی است. پس از آن، ملاحظه نمایی که هر دروغگویی در نظرها ساقط، و در دیدهها خوار و بیاعتبار، و احدی اعتناء به سخن او نمیکند، و پست و ذلیل و خوار میگردد.
راستی کن که راستان رستند در جهان راستان قوی دستند
خنجی، امیرحسین، تاریخ ایران زمین، ص۲۵۷.
۲.دروغهای حرامی که مردم در آنها سهل انگارند: و از جمله دروغهایی که مردم آن را آسان میدانند و در واقع حرام است، آن است که: کسی وارد شود بر دیگری که مشغول خوردن باشد و او را تکلیف کند به خوردن غذا و او گرسنه باشد و بگوید: اشتها ندارم، بدون غرض صحیح شرعی. مثل حرام دانستن آن غذا.
و از جمله دروغهای متعارف که از گناهان بزرگ، و آسیب آن عظیم است آن است که میگویند: خدا میداند که چنین است. و حال اینکه میداند که چنین نیست و خدا خلاف آن را میداند.
و از عیسی بن مریم منقول است که: «این بزرگترین گناهان است در نزد خدا.» و در بعضی روایات رسیده است که: «چون بنده، خدا را گواه گیرد بر امر خلاف واقعی، خداوند عالم گوید: از من ضعیفتری نیافتی که مرا بر این امر دروغ، شاهد آوردی.» و از جمله انواع دروغ، بلکه شدیدترین و بدترین آنها شهادت دروغ است. و حضرت رسول (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم) کسی را که شهادت دروغ بدهد با بتپرست مساوی قرار داد.» و از آن جمله، به دروغ قسم یادکردن است.
و حضرت رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «کسی که متاع خود را به قسم دروغ بفروشد، از جمله کسانی است که خدای تعالی در روز قیامت با او سخن نمیگوید. و نظر رحمت بر او نمیافکند. و عمل او را قبول نمیکند.» بلکه قسم بسیار خوردن راست، مذموم است. و نام بزرگ «ملک علام الغیوب» را به سبب هر چیز جزئی حقیر در میان آوردن، سوء ادب است. و در حدیثی وارد است که: «خدای تعالی فروشندهای را که بسیار قسم خورد دشمن دارد.» و از احادیث استفاده میشود که: «قسم بسیار خوردن، باعث تنگی روزی و فقر میگردد.»
و از جمله دروغها، خلف وعده نمودن است، و آن نیز حرام است. و وفای به شرط و وعده، واجب و لازم است. حضرت پیغمبر (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم) فرمود که: «هر که ایمان به خدا و روز جزا دارد باید چون وعده نماید، به آن وعده وفا کند.»
و آن سرور، کسی را که وعده کند و تصمیم بر وفای به آن را نداشته باشد از جمله منافقین شمرده. و از جمله دروغهایی که اکثر مردمان به آن مبتلا هستند و بدترین انواع دروغهاست، دروغ گفتن با خداست، که آدمی مطلبی در نماز به خدا، یا مناجات به پروردگار عرض کند و از آن، در خدمت آن جناب خبر دهد و آن خلاف واقع باشد. مثل اینکه: چون داخل نماز شود بگوید: «انّی وَجَّهْتُ وَجْهِی لِلَّذی فَطَرَ السَّمواتِ وَ الاَرْضَ؛ متوجّه ساختم روی دل خود را به خداوندی که آسمانها و زمین را آفرید.»
و در آن وقت دل او از این مطلب بیخبر باشد. و در کوچه و بازار و حجره و دکان به صد هزار فکر بیهوده مشغول باشد، زیرا در آن وقت آنچه عرض کرده دروغگو است. و در خدمت پروردگار و حضور ملائکه «بزرگ» به چنین دروغی اقدام نموده. و همچنین چون میگوید: «ایَّاکَ نَعْبُدُ وَ ایَّاکَ نَسْتَعینُ؛ ترا پرستش میکند و بس، و یاری و استعانت و مددکاری تو میخواهم و بس.» وقتی راست است که: دنیا و آخرت در نظر او بیاعتبار، و ذرّهای از دین خود را در مقابل همه دنیا ندهد، چون اگر چنین باشد دنیاپرست خواهد بود. و باید امید یاری و چشم مددکاری از احدی به جز ذات پاک باری نداشته باشد و الا در گفتن این مطلب، دروغگو خواهد بود. و چه زشت بنده و قبیح شخصی باشد که در حضور پروردگار خود ایستاده باشد و به دروغگویی مشغول باشد، و بداند که: او دروغ او را میداند. زهی بیشرمی و قباحت و بیحیائی و بیشرمی.
آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۶، ص۲۴۴.
۳. از جمله اسباب رسوایی دروغگو، آن است که: خدای تعالی فراموشی را به او مسلّط ساخته و به این جهت دروغی را که میگوید فراموش میکند و خلاف آن را میگوید و رسوا میشود.
حضرت امام جعفر صادق (علیهالسّلام) فرمود که: «از جمله چیزهایی که خدای تعالی بر دروغگو گماشته است فراموشی است.» و از این جهت، مشهور شده است که: دروغگو حافظه ندارد.
و بعد از ملاحظه اینها، در فواید ضدّ دروغ، که صدق باشد تأمّل کنی و بعد از این، اگر دشمن خود نباشی در هر سخنی که میگویی ابتدا تدبّر و تفکّر کنی تا دروغی در آن نباشد. و از همنشینی فسّاق و دروغگويان، اجتناب کنی تا راستگوئی عادت تو گردد.
آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۹ قسمت۱، ص۱۸۸.
۴.اگر کسى آشکارا دروغ بگويد و يا بنويسد و يا باعث دروغ ديگران باشد و براى شخص و اشخاص موارد فوق واضح باشد، آيا اقتداى به او جايز است يا خير؟
ج. عادل، دروغ حرام نمىگويد، مگر ضرورت لازمالمراعات باشد که رهايى از حرام يا انجام واجب متوقف بر آن باشد و در هر صورت با امکان، بايد حمل بر صحّت شود که شايد دروغ مصلحتآميز بوده است.
کتاب: استفتائات | شناسه: 4993 | پیوند ثابت
۵.تهمت یعنی دروغ بعلاوه غیبت؛ یعنی دو گناه که با همدیگر توأم شوند اسمش میشود تهمت و چقدر در میان ما تهمت زدن رایج است! و بعضی از ما که میخواهیم مقدسی کنیم، یک «میگویند» اول حرفمان میآوریم. خیال میکنیم که سر خدا را هم میشود کلاه گذاشت! میگویند فلانی چنین است، میگویند فلان جا چنین است. اگر از یک احمقی یا مغرضی یا کسی که معلوم است که ریشه حرفش در کجاست درباره کسی حرفی شنیدید، حق ندارید بگویید «شنیدهام» ، «میگویند». خود این «میگویند»ها اشاعه دادن فحشاست. [آیتالله شهید مرتضی مطهری، کتاب آزادی معنوی، صفحه ۱۳۷]
۶.مسئله دروغ مصلحت آمیز است كه سعدی ما هم آورده و در فقه ما آمده است. آیا دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز است یا نه؟ سعدی می گوید: دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز است، و آن داستانی هم كه ذكر كرده نشان می دهد كه درك سعدی از این مسئله درك خوبی بوده است. می گوید: شخصی را پیش پادشاهی آورده بودند. پادشاه فرمان داد كه بروند گردنش را بزنند. او وقتی مأیوس شد از اینكه زنده بماند شروع كرد به فحش دادن، ولی پادشاه نمی شنید.
پرسید: چه می گوید؟ وزیر گفت: می گوید: اَلْكاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النّاسِ . یك كسی كه آنجا دنبال این بود كه نقطه ضعفی در این وزیر پیدا كند و او را معلّق نماید و خودش به جای او وزیر بشود، گفت: در حضرت پادشاهان نشاید امثال ما را دروغ گفتن. او دارد به پادشاه فحش می دهد، تو می گویی دارد آیه قرآن می خواند؟ ! شاه گفت: دروغ او از راست تو بهتر است ، دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز است؛
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 517
۷.اساسا آیا این درست است كه دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز است؟ در اینجا ابتدا باید مطلبی را برایتان عرض بكنم و آن این است كه فرق است میان دروغ مصلحت آمیز و دروغ منفعت خیز. خیلی افراد دروغ منفعت خیز را با دروغ مصلحت آمیز اشتباه می كنند یا می خواهند اشتباه كنند. دروغ مصلحت آمیز یعنی دروغی كه فلسفه خودش را از دست داده و فلسفه راستی را پیدا كرده است؛ یعنی دروغی كه با آن، انسان حقیقتی را نجات می دهد. ولی دروغ منفعت خیز یعنی انسان دروغ می گوید كه خودش سودی برده باشد. مسئله مصلحت با مسئله منفعت نباید اشتباه بشود. مصلحت، دایرمدار حقیقت است. مصلحت و حقیقت دو برادر هستند كه از یكدیگر جدا نمی شوند. مصلحت یعنی رعایت حقیقت را كردن نه رعایت سود خود را كردن، كه این منفعت است. افرادی دروغ می گویند، دروغی به منفعت خودشان. می گویید: چرا دروغ گفتی؟ می گوید: دروغ مصلحتی گفتم. برای اینكه شندر غاز بیشتر سود ببرد دروغ می گوید، و می گوید: دروغ به مصلحت گفتم. این مصلحت نیست، دروغی است مثل همه دروغهای دیگر. پس این مطلب اشتباه نشود: دروغ مصلحت آمیز غیر از دروغ منفعت خیز است.
مسئله دیگر این است كه همین طور كه كانت این سخنش را جوری گفته است كه لازمه اش این است كه راست را همیشه باید گفت بدون توجه به نتیجه اش و دروغ را هرگز نباید گفت بدون توجه به نتیجه اش (چون به قول او فرمان وجدان، مطلق است و آن فرمان عقل است كه مشروط است؛ فرمان وجدان، اگر و مگر و مصلحت و از این حرفها سرش نمی شود) همین طور عده ای (و بیشترْ زردشتیها) این را بر سعدی عیب گرفته اند كه سعدی بدآموزی كرده است. در مقاله ای كه یكی از فضلای خودمان نوشته بود، آمده بود: در هندوستان بعد از آنكه انگلستان آنجا را احتلال كرد و مدارس آنجا زیر نظر آنها اداره می شد، گفته بودند سعدی را درس ندهید برای اینكه او بدآموزی كرده، گفته است دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز است و این، بچه ها را از حالا در راستگویی سست می كند. ببینید چه مردم خوبی هستند! اینقدر دلشان به حال مردم هند سوخته است كه نمی خواهند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 518
۸. بچه هایشان آن گونه تربیت بشوند، بلكه می خواهند راستگو باشند و حتی دروغ مصلحت آمیز هم نگویند! ولی رندان زود فهمیدند كه اینها كه جلو تدریس سعدی را در مدرسه ها گرفتند نه برای این است، بلكه برای آن است كه سعدی در دیباچه كتاب گلستان می گوید:
ای كریمی كه از خزانه غیب
گبر و ترسا [4]وظیفه خور داری
دوستان را كجا كنی محرومتو كه با دشمنان نظر داری
از اول تو كلّه بچه ها می كند كه ترساها دشمن خدا هستند. اینها نمی گفتند كه به بچه های فارسی زبان در هندوستان سعدی را درس ندهید برای این شعرش، می گفتند: سعدی را درس ندهید چون بدآموزی كرده، گفته دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز است و این، بچه هایتان را فاسد می كند؛ اصلاً تعلیمات سعدی به درد نمی خورد! زردشتیها هم برای همین كلمه سعدی، گفته اند سخنان او به درد نمی خورد.
سعدیِ صددرصد ایرانیِ افتخار ایرانی، در كمال صراحت می گوید: گبر و مجوس دشمن خداست. به این دلیل، پورداوود می گفت: سعدی به درد نمی خورد، او بدآموزی می كند چون گفته دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز است. اینجا هم رندان زود فهمیدند كه عیب سعدی این نبوده، عیب او آن بوده كه گفته است:
«گبر و ترسا وظیفه خور داری» و گبر را دشمن خدا دانسته است. منتها از این، سخن نمی گویند، آنجا می خواهند دقّ دلشان را سر سعدی بیرون بیاورند.
بعلاوه اساسا خیلی عجیب است این حرف از جناب كانت و از هركس كه چنین حرفی زده باشد. چطور ممكن است انسان معتقد باشد به این مطلب كه راست را باید گفت ولو اینكه فلسفه خودش را بكلی از دست بدهد؟ ! راستی را كه منشأ جنایتها در دنیا می شود باید گفت، دروغی را كه جلو جنایتها را در عالم می گیرد و جانها و حقیقتهایی را نجات می دهد نباید گفت! آیا وجدان چنین حكمی می كند؟ ! اگر كسی درباره راست و دروغ تجربه داشته باشد این حرف را نمی زند. گاهی بعضی از حرفها را یك آدمهایی می زنند كه در آن زمینه تجربه ندارند. مثلاً آدمی كه در عمرش پایبند راستگویی نبوده و همیشه دروغ گفته است، اگر از او بپرسید: آیا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 519
۹. حضرت آیتﷲالعظمی جوادی آملی در درس تفسیر قرآن خود بیان کردند: طرح داستان خلقت آدم و فرشتگان و ابلیس در جای قرآن برای تذکار کبر، حسد و دروغ است. انسان هر چه میکشد از همین دشمنان درونی حسد، کبر و دورغ است. هر زمان هفتاد میلیون نفر انسانی که در ایران زندگی میکنند تصمیم بگیرند که دروغ نگویند ایران بهشت میشود. این همه خونهای پاک در این کشور ریخته شد لذا اگر ایران بهشت نباشد جای تعجب است. مشکل ما همان شیطنت ماست دروغ و استکبار و خودخواهی ما کم نیست و همه اینها مار و عقرب درون ماست.
۱۰. یکی از کسبهای حرام، کسب از طریق کذب و دروغ است. در گذشته اکتساب از راه کذب، کمتر وجود داشت. امّا در زمان ما این معنا وجود دارد. امروزه عدهای در دنیا از طریق دروغ گفتن نان میخورند! دروغ و شایعهپردازی، در دنیا کار رایجی است. بعضی از روزنامهنگارها، وبلاگنویسها یا کسانی که در رسانههای صوتی و تصویری کار میکنند، دروغ میسازند و بابت آن پول میگیرند. این یک معاملهای است که اگر بخواهیم بگوییم این معامله حرام است، لازمهاش این است که دروغگفتن حرام باشد.
آیت الله خامنه
● داستان هایی از عاقبت دروغ گفتن
۱ – ولید بن عقبه
ولید بن عقبه ابی معیط از مسلمانانی بود که ابتداءً ظاهری خوب داشت، تا جائیکه رسول خدا صلی الله علیه و آله او را ماءمور کرد به سوی قبیله بنی مصطلق برود و زکات و صدقات آنان را بگیرد.
افراد قبیله وقتی شنیدند ماءمور پیامبر آمده، به استقبال برای خوش آمد گوئی آمدند.
چون در زمان جاهلیت میان ولید و این قبیله خصومت و عداوت بوده خیال کرد آنها به کشتن او مهیا شدند، پس مراجعه به مدینه کرد و نزد پیامبر آمد و گفت: اینان زکات مالشان را نمیدهند در حالیکه که قضیه به عکس بود.
پیامبر صلی الله علیه و آله ناراحت شد و قصد کرد که سپاهی به طرف آن قبیله بفرستد که خداوند این آیه را نازل کرد: (ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر شخص فاسقی برای شما خبر آورد تحقیق کنید (در این که حرف او صحیح است یا دروغ)
بعد از نزول آیه ولید دروغگو بعنوان فاسد شناخته شد، و پیامبر فرمود او از اهل دوزخ است و بعد او با عمروعاص شراب خوردند و دشمنی با پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤ منین را شیوه خود کرد؛ و چون از طرف خلیفه سوم به امارت کوفه منصوب شد یک روز صبح به حالت مستی نماز صبح به جماعت را چهار رکعت خواند
۲ – گرسنگی و دروغ
اسماء بنت عمیس گفت: من و تعدادی دیگر از زنان در شب عروسی عایشه با پیامبر، نزد او بودیم و او را آماده میکردیم.
وقتی که به خانه رسول خدا میرفتیم غذایی جز یک ظرف شیر آنجا نیافتیم.
حضرت مقداری از شیر را نوشیدند و آن را به عایشه دادند.
عایشه خجالت کشید و آن را نگرفت. من گفتم: دست رسول خدا را کوتاه مکن و ظرف شیر را بگیر و بنوش؛ عایشه با خجالت آن ظرف شیر را گرفت و نوشید.
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمودند: ظرف شیر را به همراهانت بده تا بنوشند. زنانی که همراه ما بودند گفتند: که ما میل نداریم.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بین گرسنگی و دروغ جمع نکنید (یعنی چرا هم دروغ می گوئید و هم گرسنگی را تحمل میکنید).
من گفتم: ای رسول خدا آیا ما چیزی را میل داشته باشیم و بگوئیم میل نداریم دروغ گفتهایم؟ فرمود: دروغ اگر چه کوچک هم باشد در نامه اعمال نوشته میشود
۳ – دروغ
شاعر خسروی هروی از معاصران عبدالرحمن جامی بوده و این بیت از اوست:
بستان حسن را گُل روی تو آب داد
گوش بنفشه را سر زلف تو تاب داد
نوشتهاند که او گفت: پدر من در وقت ختنه کردن من طعامی را ساخته بود، که در آن صد من زعفران سوده کمندی به کار برده بود.
حاضران گفتند: اینهمه زعفران در کدام طعام به کار رفت؟ گفت: چهل من برنج مزعفر، سی من در نخود آب، ده من در قلیه بای بغراء (نام آشی است)، ده من در حلوا.
گفتند: این نود من شد ده من دیگر را در کجا به کار بردند؟
خسروی فرو ماند و به فکر فرو رفت، بعد از مدتی سر بر آورد و به نشاط تمام گفت: یافتم، ده من دیگر در قطاب بکار بردند!!
۴ – زینب کذابه
در زمان متوکل عباسی زنی ادعا کرد که من زینب دختر فاطمه زهرا علیهاالسلام میباشم. متوکل گفت: از زمان زینب تا به حال سالها گذشته و تو جوانی؟! گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله دست بر سر من کشید و دعا کرد در هر چهل سال جوانی من عود کند.!
متوکل بزرگان آل ابوطالب و اولاد عباس و قریش را جمع کرد و آنها همگی گفتند: او دروغ میگوید، زیرا زینب در سال ۶۲ ه ق وفات کرده است.
زینب کذابه گفت: ایشان دروغ می گویند، من از مردم پنهان بودم و کسی از حال من مطلع نبود تا الان که ظاهر شدم.
متوکل قسم خورد که باید شما با دلیل ادعای این زن را باطل کنید. آنان گفتند: دنبال امام هادی علیه السلام بفرست تا بیاید و ادعای او را باطل کند. متوکل امام را طلبید و حکایت این زن را عرض کرد.
امام فرمود: او دروغ میگوید و زینب در فلان سال وفات کرد. متوکل گفت: دلیلی بر بطلان قول او بیان کن. امام فرمود: گوشت فرزندان فاطمه علیهاالسلام بر درندگان حرام است، او را بفرست نزد شیران اگر راست میگوید!
متوکل به آن زن گفت: چه می گویی؟ گفت: میخواهد مرا به این سبب بکشد. امام فرمود: اینجا جماعتی از اولاد فاطمه علیهاالسلام میباشند هر کدام را خواهی بفرست. راوی گفت: صورتهای جمیع سادات تغییر یافت، بعضی گفتند: چرا حواله بر دیگری میکند و خودش نمیرود. متوکل گفت: شما چرا خودتان نمیروی؟
فرمود: میل تو است میروم؛ متوکل قبول کرد و دستور داد نردبانی نهادند؛ حضرت داخل در جایگاه شیران درنده شدند و آنها از روی خضوع سر خود را جلو امام به زمین مینهادند و امام دست بر سر ایشان میمالید، بعد امر کرد کنار روند و همه درندگان کنار رفتند!
وزیر متوکل گفت: زود امام هادی را بطلب که اگر مردم این کرامت را از او ببینند بر او میگروند. پس نردبان نهادند و امام به بالا آمدند و فرمودند: هر کس اولاد فاطمه علیهاالسلام است بیاید میان درندگان بنشیند.!!
آن زن گفت: امام ادعایم باطل است، من دختر فلان مرد فقیر هستم، بی چیزی مسبب شد که این خدعه کنم. متوکل گفت: او را نزد شیران بیفکنید؛ مادر متوکل شفاعت زینب کذابه را نمود و متوکل او را بخشید.
۵ – دروغ واضح امیرحسین
سلطان حسین بایقرا که بر خراسان و زابلستان حاکم بود با یعقوب میرزا که بر آذربایجان سلطان بود دوست بوده و نوعاً با هم مکاتبه و هدایا برای هم میفرستادند.
وقتی سلطان حسین مقداری اشیاء نفیسه به شخصی به نام امیرحسین ابیوردی داد و گفت: این هدایا را با کتابی که از کتابخانه به نام کلیات جامی است میگیری و به رسم هدیه برای سلطان یعقوب میرزا میبری.
امیرحسین نزد کتابدار رفت و کتاب کلیات جامی را خواست و او اشتباهاً کتاب فتوحات مکیه تاءلیف محی الدین عربی که به همان اندازه و حجم بود داد.
امیر حسین روانه آذربایجان شد و به حضور یعقوب میرزا آمد و نامه سلطان حسین و هدایای نفیسه را تقدیم داشت. یعقوب میرزا بعد از قرائت نامه و احوالپرسی از سلطان و ارکان دولت، از خود امیرحسین احوال پرسید و از دوری راه که دو ماه طول کشیده بود سئوال کرد و گفت: حتماً هم صحبتی هم داشتی که به شما خوش گذشته باشد.
امیرحسین گفت: بلی کتاب کلیات جامی را که تازه استنساخ نموده بودند همراهم بود و پیوسته به مطالعه آن مشغول بودم و از آن لذت میبردم.
یعقوب میرزا تا نام کتاب کلیات جامی را شنید گفت: بسیار مشتاق بودم و از آوردن این کتاب خوشحال شدم. امیرحسین یکی از ملازمان را فرستاد و کتاب را آورد به دست یعقوب میرزا داد.
یعقوب میرزا وقتی کتاب را گشود، دید کتاب فتوحات مکی است و رو به امیرحسین کرد و گفت: این کلیات جامی نیست، چرا دروغ گفتی؟!
امیر حسین از خجالت به عقب برگشت و دیگر صبر نکرد جواب نامه را بگیرد، رو به خراسان حرکت کرد و گفت: راضی بودم آنگاه که دروغم ظاهر شد مرده بودم
بازنویسی:
اخلاق:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند:
اگر میخواهی اخلاق داشته باشی دروغ نگو (آدرس پاراگراف اول از آیات) و امام علی هم در همین مورد میفرمایند: دروغ گفتن ار اخلاق اسلام نيست (آدرس پاراگراف دوم از روایات )
پس یکی از نشانه های اخلاق دروغ نگفتن و صادق بودن است و اخلاق هم یکی از نشانه های ایمان است که امام علی درباره ایمان میفرمایند:
نشانه ایمان این است که دورغ نگویید حتی بر ضرر شما باشد آدرس پاراگراف سوم از روایات.
کوچک یا بزرگ بودن دروغ:
کوچک یا بزرگ بودن دروغ هیچ فرقی با هم ندارند
امام سجاد علیه السلام درباره این میفرمایند:
کوچک یا بزرگ بودن دروغ چه شوخی و چه جدی فرقی ندارد چون جرئت دروغ گفتن بزرگ و جدی را پیدا میکنند آدرس پاراگراف چهارم از روایات.
دروغ گفتن از دروغ گفتن هایی مثل اشتها ندارم و..... هم حرام است تا دروغ گفتن های بزرگ که الکی قسم میخورند. طبق کتاب آقا بزرگ طهرانی آدرس پاراگراف دوم از کتاب و شرح علما
فراموشی:
یکی از عاقبت دورغ گفتن فراموشی است طبق نظر امام صادق علیه السلام آدرس پاراگراف هفتم از روایات . که آقا بزرگ طهرانی هم فراموشی را یکی از اسباب رسوایی دروغ میداند
عاقبت دروغ گفتن:
طبق سخن امیرالمؤمنین علیه السلام انسان دروغ گو سه چیز را همراه خود دارد خشم خدا ، نگاه تحقیر آمیز مردم و دشمنی فرشتگان. آدرس پاراگراف ششم از روایات.
دروغ همراه خود پلیدی را هم می آورد که امام عسگری علیه السلام درباره این میفرمایند: کلید تمام پلیدی ها دورغ است. آدرس پاراگراف هشتم از روایات.
و دورغ گفتن بی زاری خداوند را هم همراه دارد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره میفرمایند : خداوند بيزار است از کسانی که دروغ میگویند حتی موجب صلح و دوستی شود آدرس پاراگراف نهم از روایات.
و دروغ گفتن مايه تشويش هم میشود طبق نظر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که در این باره میفرمایند : دروغ مايه تشويش انسان میشود. آدرس پاراگراف دهم از روایات .
دروغ گفتن باعث هلاکت ابدی میشود که در همین باره ایران سرزمین هم همین را میگوید. آدرس پاراگراف اول از کتاب و شرح علما.
رفاقت با افراد دروغ گو:
رفاقت با افراد دروغ گو درست نیست چرا که امام صادق هم در این باره میفرمایند: با افراد دروغ گو رفاقت نکنید . آدرس پاراگراف پنجم از روایات.
خلاصه نویسی:
پس طبق مطالب گفته شده باید به یه سری از کار ها توجه داشته باشیم:
اول: آنکه از دروغ گفتن پرهیز کنیم.
دوم: آنکه هیچ گاه با انسان دروغ گو رفاقت نکنیم که چرا دروغ باعث هلاکی فرد دروغ گو میشود و ما هم که با دروغ گو رفاقت میکنیم ما هم هلاک میشویم.
سوم: دروغ گفتن جز برای ما خشم خداوند و تحقیر نزد انسان ها و دشمنی با فرشتگان را ندارد و دروغ گفتن همراه فراموشی است چون یکی از عواقب دروغ گفتن فراموشی است
دروغ گفتن بیزاری خداوند از دروغ گو را هم دارد
چهارم: دورغ گفتن از تمام پلیدی ها بد تراست چون کلید خانه پلیدی ها دروغ گفتن است.
پنجم: هیچ گاه دروغ نزنیم چه بزرگ و چه کوچک ، چه شوخی یا جدی چرا که خداوند از آن بيزار است چون اگر اول دروغ کوچک بزنیم جرئت دروغ بزرگ را هم پیدا میکنیم.
ششم : اگر میخواهیم اخلاق داشته باشیم نباید هیچ گاه دروغ بگوییم.